«بسمالله الرحمن الرحیم»
خدای من؛درست است که اگر قرار بود کسی غیر از تو بر گناهم آگاه شود، آن گناه را نمیکردم؛اما این بخاطرِ این نیست که تو در نظرم بیقدر و بیاهمیت باشی،بلکه بخاطرِ آن است که تو بهترینِ ستّاران و پردهپوشانی...
فرازی از دعای ابوحمزهثمالی
ایام مثل همیشه از پسِ هم گذشتن و باز آه و حسرتی موند بر دلم!
ماهِ شمسی از پسِ شمسی و ماهِ قمری از پسِ قمری؛
قریب به یک هفته از ماه رمضان گذشت و فرصتهای طلایی هم مثلِ نسیمِ زودگذر ب
تا ساحل آرامش -کتاب امانت دادن
خاطره : نمی فروشیم، فقط امانت ، حتی به شما!!!
خاطره: نمی فروشیم ، فقط امانت ، حتی به شما!!!
تا حالا شده مغازه داری رو ببینی که تلاش کنه جنسش رو نفروشه؟!درست خوندی عزیزم، نفروشه!البته من، هم فروشنده ام و هم امانت دهنده اجناسی که می فروشم، به شرط سالم پس آوردن!
یه بنده خدایی اومد موسسه ما که به شدت عاشق و دلسوخته کتاب “تا ساحلِ آرامش” بود.در حدی این عشقش واقعی بود که هرچی بهش می گفتم: مسلمون! این کتاب رو که امانت
همنفس طبیعت
غریبانه جلو می آیم
کودکانه با کلمات بازی می کنم.
و محرمانه دست های سبز قنوت را
نورباران می کنم.
****
چیزی به فردا نمانده است.
روشنایی دشت را می بینم.
ازدحام کوچه گوش هایم را کَر کرده است.
به ساحلِ دریا پناه می برم
تا که در آرامش آبی اش بیارامم.
****
صدای گوش ماهی اسیری
در خروش امواج
بی هدف پیچیده می شود.
آرامشِ قلبِ غریبِ من
در آن گم می شود.
****
به دشت پناه می برم.
و دلم را در میانِ پَرَندهای سبز
شستشو می دهم.
تنم از اعماق می لرزد.
احس
( زیارت از دور ).ای حجّتِ حق ، بارگَهت نورِ امیدمبا عشقِ تو بر ساحلِ مقصود رسیدم.ای درگهِ تو نورِ تجلّایِ الهیبازارِ رضا، رَحمتِ رحمانُ خریدم.شد بسته رَهِ کرب و بلا ، گَرنجفُ شامدر مشهدِ تو لاله زِگلزارِ تو چیدم.دلتنگ زیارت شده ام ، در همه عمرم ـ اینگونه حرم سرد و غریبانه ندیدم.از دور سلامت کنم ای شاه خراسانوان صحن و سرا دیدمُ از غصه خمیدم.از سوی حرم عطر تو آید به مشاممدرهای حرم باز شوَد ، داده نویدم.دل طاقت دیوار ندارد ، چه بگویم دشوار زیارت
در دوردست، آتشی اما نه دودناک
در ساحلِ شکفتهی دریای سردِ شب
پرشعله میفروزد...
آیا چه اتفاق؟
کاخیست سربلند که میسوزد؟
یا خرمنی که مانده ز کینه
در آتشِ نفاق؟
هیچ اتفاق نیست!
در دوردست، آتشی اما نه دودناک
در ساحلِ شکفتهی شب شعله میزند؛
وینجا، کنارِ ما، شبِ هول است
در کامِ خویش گرم
وز قصه باخبر...
او را لجاجتیست
که با هرچه پیشِ دست،
روی سیاه را
سازد سیاهتر.
آری! در این کنار
هیچ اتفاق نیست:
در دوردست آتشی اما نه دودناک،
وینجای دودی
بازگویم غم خودعاشقی ام عارکه نیست
دلِ بی کینه ی ماپرشده انبارکه نیست
شده ام عاشق وشیدای دوچشمان سیاه
عاشقی بستنِ لب هاوفقط زارکه نیست
شده پراشک،وجودم زتمنای دلم
رهِ اشکم که فقط ازرخ ورخسارکه نیست
مثل دریاشده دامان وجودم زغمت
هرچه فریادزنم،ساحلِ غمخوارکه نیست
رخ نمابازبیا بشنوی آوازه ی عشق
طی این مرحله هرگز،به تودشوارکه نیست
شده پر ازغم هجران توهرگوشه ی لب
دل بگویدغزلاتی لب گنه کار،که نیست
لبِ (میلاد) نکن فاش تو اسراردلت
پَسِ آن پرده تما
تو همان تکیه گاهى که یک عمر در نبودنت بین آسمان و زمین معلّقم
همان ساحلِ امنى که بارها در آغوشت دل به دریا زده ام
همان سایه ى خنکِ ظهر تابستانى که آسایش تنى
همان همسفر روزهاى سخت و شب هاى پر درد
تو براى من همانى که باید باشى .
دلم تنگ سکوت هایى است که میان کلامت مى کنم
تا صدایت را در مشام زنانه ام مزه مزه کنم...
نگارِ مهربونم سلام.
امروز که دارم برایت دومین نامۀام را مینویسم در هفت هزارو هشتصد و شصتمین روز از زندگی خودم هستم، و حالا روزهایم در کنارِ تو یکی یکی رقم میخورند، و این عینِ خوشبختیست.
پارسال همین موقعها و قبل از عیدِ نوروز بود که از تنهاییام و از نبودنت نوشتم. نوشتم: «که مگر میشود بی تو در دلِ من بهار شود. مگر میشود تو نباشی و سبزهای چِشمک زنان سَر از دلم در بیاورد، و ماهیای شنا کنان در اعماق دلم بخندد؟ باید باشی و بتکانی دل
صبح دو روز پیش مثل باقیِ روزهایِ قرنطینه بود. و حتی وقتی به ظهر و بعد از ظهر هم رسیدم تفاوتی چندانی با روزهایِ قبل نیافتم. قرنطینه خانگی ؛ دلم تنگ شده برای قدم زدن در کوچه پس کوچههایِ شهر. دلم تنگ شده برایِ گُم شدن در بین شلوغیِ مردم شهر. دلم تنگ شده برای درختهایِ کاجِ پارک. دلم تنگ شده برای بی دلهره رفتن و بازار را زیر پا گذاشتن.
غروب شده بود. گوشیام را برداشتم و اینترنت گوشیام را روشن کردم. بلافاصله چند پیام از داداش در واتساپ بالا آمد. ک
موجت کجاست تا به شکنهای کاکلشعطری ز خاک و خانهٔ خود جستجو کنمموجت کجاست تا که پیامی به صدقِ دلبر ساکنان ساحلِ دیگرهمراه او کنم:کاینجا غریب مانده پراکنده خاطریستدلبستهٔ شما و به امّید هیچکس!دریا! متاب رویبا من سخن بگویتو مادر منی، به مَحَبّت مرا ببویگرد غریبی از سر و رخسار من بشویدریا! مرا دوباره بگیر و بکن ز جایبگذار همچو موجبار دیگر ز دامن تو سر برآورمدر تندخیر حادثه فانوس برکشمدستی به دادخواهی دلها درآوردمدریا! ممان مرا و مخواهم چ
هر آدمی با پاگذاشتن به دنیات ، ردِّ پای مخصوص خودش رو به جا میذاره
ردّ پاهایی که درد همراه خودشون میارن ویک عمر تلاش میکنی پاکشون کنی، هرچه محوتر، آرامشبخش تر
اما بعضی ردِّ پاها خواستنیاَن، دلت میخواد که به تمام وجودت پا بذارن
جای جایِ ساحلِ اقیانوسِ قلبت قدم بزنن
و هیچ وقت پاک نشن، وهروقت بهشون نگاه میندازی، تو دشت قلبت، گلهای لبخند جوونه بزنن وگوشهی لبهات بشکفند
مثلِ ردِّ پای خدا که روحت رو جلا میده
ردِّ پاهایی که ردّ درد و
من از همان روز اول میدانستم این ماجرا پایان خوشی ندارد، البته اگر بشود پایانی برایش متصور شد. من از همان اول میدانستم ته این ماجرا برای من چیزی جز تنهایی نخواهد بود. ولی مگر تنها نبودم؟ مگر همهی عمر، از همان روز اول تا همین امروز تنها نبودم؟ حالا گیرم تنهاییام کمی بزرگتر شود. گیرم کمی بیشتر فرو بروم. یک وجب یا صد وجب، دیگر چه فرقی میکند؟ نه فقط من، هر آدم دیگری با یک آیکیوی متوسط و حتا پایینتر از حد متوسط هم میتوانست پیشبینی کند
اگه دوست دارید آهنگ جذاب و شنیدنی سینا سرلک عزیز را بشنوید با ما همراه باشید ٬ شما را شگفت زده میکنیم
دانلود آهنگ جدید سینا سرلک یار منی
سینا سرلک و یک آهنگ فوق العاده دیگر در سایت دی موزیک ٬ هم اکنون با کیفیت اصلی آهنگ یار منی را آنلاین گوش کنید و در نهایت با کیفت عالی دانلود کنید.
شعر : سینا سرلک ، اشکان حیدری ترانه سرا : سینا سرلک و اشکان حیدری
Download Best Song • Sina Sarlak • Called • Yare Mani • Text & The Best Quality In DayMusic
متن آهنگ یار منی سینا سرلک
دل ب
این شعر را که از « سیاوش کسرایی » است، حدود شش سال پیش در وبلاگم گذاشتم و بیشترین کپی برداری از آن شده و می شود. متاسفانه درج نکرده ام از کدام کتاب برداشته ام . چون زیباست و حس خوبی خواندنش بر می انگیزد دوباره اینجا آوردم . کمی تا قسمتی هم گویای احوال این روزهای ماست .باشد تا بخوانید و لذت ببرید !
دریا ، دوباره دیدمت ، افسوس ، بی نفس
پوشانده چشم سبز
در زیر خار و خس
دامن کشان به ساحلِ بیرون ز دسترس .
دریا ، دوباره دیدمت ، آرام و بی کلام
دلتنگ و تل
قسمت اول را بخوان قسمت 31
برای چند دقیقه ایستاد و حالت فکر به خودش گرفت.
- آره راست می گی؛ خب تو ساحلِ من باش ولی بذار من جلوت رو بزنم.
خنده ام در فضا طنین انداخت و او هم پشت سرم شروع کرد به خندیدن.
دست هایم را باز کردم و دریا با سرعت دوید و خود را به آغوشم رها کرد و محکم به خودم فشردمش و چندین بار به اطراف چرخاندم اش.
- من تو رو نداشتم چی کار می کردم؟
عقب کشید و یک نگاه کلی به چهره ام انداخت.
-ساحل؟
-جان ساحل؟
-شب بریم پارک؟
-بله می ریم شیطون خانم.
-واسم
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشدبا این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.
کیفیت بهترش اینجاست: دریافت - 7.3 مگابایت
گفتمش:
ــ «شیرینترین آواز چیست؟»
چشمِ غمگینش به رویم خیره ماند،
قطرهقطره اشکش از مژگان چکید
لرزه افتادش به گیسوی بلند
زیرِ لب غمناک خواند:
ــ «نال
قسمت اول را بخوان قسمت 85
او نمی دانست عزم من سرکش تر از این حرف هاست و به آسودگی جزم نمی شد؟
-ولی من هستم، همیشه و هر ساعتی که دوست داشتی با کسی حرف بزنی من رو قابل بدون.
-نخواه که از زبون من حرف بکشی ساحل خانم؛ فقط در صورت اومدنت توی قلبم می تونی بفهمی.
نمی خواستم امید واهی به او بدهم و به چیزهایی که نمی دانم قرار است پیش بیاید یا خیر، دلبسته اش سازم. اما برایم سهمگین بود اگر می گذاشتم با این حال تماس را قطع کند.
-پس باید فعلا توی کف بمونم، درسته؟
-
علی زمانیان مینویسد:
«او یک
”خدااندیشِ به تمامه“ بود. نالههایش برای متاع دنیا و برای از دست دادن سریر قدرت
نبود. چرا که دنیا پیش چشمش کوچک مینمود، چنانکه گویی با این جهان غریبه بود.
امواج متلاطم اندوهِ کیهانی ساحلِ آرامشش را در هم میکوبید. رنجهای متعالی هیچ
گاه خانهٔ دل و جانش را ترک نکرد. چون بیگانهای در این جهان زیست و تنها از این
جهان رفت. خود را در غربتی محزون و دردناک میدید. از آن رو، در وقت هجرت با
شادمانی و ابتهاج میرفت. در
* به هر حال، باید این را قبول کرد: همیشه برای همه چیز توضیحی
علمی هست. البته میتوان به شعر پناه برد، یا با اقیانوس عهدِ دوستی بست، به
صدایش گوش داد، یا نیز به رازهای طبیعت همچنان اعتقاد داشت. کمی شاعر، کمی خیالپرست...
به پرو پناه میآوری، در پای جبالِ «آند»، روی ساحلی که همه چیز به آن ختم میشود
ـ پس از آنکه در اسپانیا با فاشیستها، در فرانسه با نازیها، در کوبا با غاصبها
جنگیدهای ـ زیرا که در چهلوهفتسالگی هر چه ب
ساحل درک بسیار تمیز است. هیچ نشانهای از زباله دیده نمیشود. درک به پاکترین ساحل ایران مشهور است. زیباست و حیف است آن را نبینیم.
نمیدانم ترکیب عجیب کویر، نخل و دریا را دیدهاید؟ وقتی که دریا از دور نمایان میشود، صحنه بسیار زیبایی برای گردشگران خواهد بود که دهها، حتی بیشتر تصویر را برای عکاسی مقابل چشمانتان قرار میدهد. درست شبیه عکسهای رویایی که قبلاً از این منطقه دیده بودید، نخلهای بلند قد که شاخصه کویر است و ساحل زیبا و آن دریا
بیایید به خودتان لطف کنید و نوروز امسال را بهتر از هر سال جشن بگیرید و بیخیال سفرهای جاده ای پرترافیک داخل ایران شوید. البته که ایران سرشار از دیدنی هاییست که در هیچ کجای دنیا یافت نمی شوند و هر کدام می توانند شما را حیرت زده کنند. اما چرا ایام نوروز را برای ایرانگردی انتخاب کنید؟ ایام نوروز به واقع بدترین زمان برای سفرهای جاده ای در داخل کشور محسوب می شود و علت آن هم ترافیک و شلوغی وحشتناکی است که بر اثر حجم زیاد سفرهای نوروزی اتفاق می افتد،
بیایید به خودتان لطف کنید و نوروز امسال را بهتر از هر سال جشن بگیرید و بیخیال سفرهای جاده ای پرترافیک داخل ایران شوید. البته که ایران سرشار از دیدنی هاییست که در هیچ کجای دنیا یافت نمی شوند و هر کدام می توانند شما را حیرت زده کنند. اما چرا ایام نوروز را برای ایرانگردی انتخاب کنید؟ ایام نوروز به واقع بدترین زمان برای سفرهای جاده ای در داخل کشور محسوب می شود و علت آن هم ترافیک و شلوغی وحشتناکی است که بر اثر حجم زیاد سفرهای نوروزی اتفاق می افتد،
بیایید به خودتان لطف کنید و نوروز امسال را بهتر از هر سال جشن بگیرید و بیخیال سفرهای جاده ای پرترافیک داخل ایران شوید. البته که ایران سرشار از دیدنی هاییست که در هیچ کجای دنیا یافت نمی شوند و هر کدام می توانند شما را حیرت زده کنند. اما چرا ایام نوروز را برای ایرانگردی انتخاب کنید؟ ایام نوروز به واقع بدترین زمان برای سفرهای جاده ای در داخل کشور محسوب می شود و علت آن هم ترافیک و شلوغی وحشتناکی است که بر اثر حجم زیاد سفرهای نوروزی اتفاق می افتد،
بیایید به خودتان لطف کنید و نوروز امسال را بهتر از هر سال جشن بگیرید و بیخیال سفرهای جاده ای پرترافیک داخل ایران شوید. البته که ایران سرشار از دیدنی هاییست که در هیچ کجای دنیا یافت نمی شوند و هر کدام می توانند شما را حیرت زده کنند. اما چرا ایام نوروز را برای ایرانگردی انتخاب کنید؟ ایام نوروز به واقع بدترین زمان برای سفرهای جاده ای در داخل کشور محسوب می شود و علت آن هم ترافیک و شلوغی وحشتناکی است که بر اثر حجم زیاد سفرهای نوروزی اتفاق می افتد،
بیایید به خودتان لطف کنید و نوروز امسال را بهتر از هر سال جشن بگیرید و بیخیال سفرهای جاده ای پرترافیک داخل ایران شوید. البته که ایران سرشار از دیدنی هاییست که در هیچ کجای دنیا یافت نمی شوند و هر کدام می توانند شما را حیرت زده کنند. اما چرا ایام نوروز را برای ایرانگردی انتخاب کنید؟ ایام نوروز به واقع بدترین زمان برای سفرهای جاده ای در داخل کشور محسوب می شود و علت آن هم ترافیک و شلوغی وحشتناکی است که بر اثر حجم زیاد سفرهای نوروزی اتفاق می افتد،
بیایید به خودتان لطف کنید و نوروز امسال را بهتر از هر سال جشن بگیرید و بیخیال سفرهای جاده ای پرترافیک داخل ایران شوید. البته که ایران سرشار از دیدنی هاییست که در هیچ کجای دنیا یافت نمی شوند و هر کدام می توانند شما را حیرت زده کنند. اما چرا ایام نوروز را برای ایرانگردی انتخاب کنید؟ ایام نوروز به واقع بدترین زمان برای سفرهای جاده ای در داخل کشور محسوب می شود و علت آن هم ترافیک و شلوغی وحشتناکی است که بر اثر حجم زیاد سفرهای نوروزی اتفاق می افتد،
بیایید به خودتان لطف کنید و نوروز امسال را بهتر از هر سال جشن بگیرید و بیخیال سفرهای جاده ای پرترافیک داخل ایران شوید. البته که ایران سرشار از دیدنی هاییست که در هیچ کجای دنیا یافت نمی شوند و هر کدام می توانند شما را حیرت زده کنند. اما چرا ایام نوروز را برای ایرانگردی انتخاب کنید؟ ایام نوروز به واقع بدترین زمان برای سفرهای جاده ای در داخل کشور محسوب می شود و علت آن هم ترافیک و شلوغی وحشتناکی است که بر اثر حجم زیاد سفرهای نوروزی اتفاق می افتد،
بیایید به خودتان لطف کنید و نوروز امسال را بهتر از هر سال جشن بگیرید و بیخیال سفرهای جاده ای پرترافیک داخل ایران شوید. البته که ایران سرشار از دیدنی هاییست که در هیچ کجای دنیا یافت نمی شوند و هر کدام می توانند شما را حیرت زده کنند. اما چرا ایام نوروز را برای ایرانگردی انتخاب کنید؟ ایام نوروز به واقع بدترین زمان برای سفرهای جاده ای در داخل کشور محسوب می شود و علت آن هم ترافیک و شلوغی وحشتناکی است که بر اثر حجم زیاد سفرهای نوروزی اتفاق می افتد،
بیایید به خودتان لطف کنید و نوروز امسال را بهتر از هر سال جشن بگیرید و بیخیال سفرهای جاده ای پرترافیک داخل ایران شوید. البته که ایران سرشار از دیدنی هاییست که در هیچ کجای دنیا یافت نمی شوند و هر کدام می توانند شما را حیرت زده کنند. اما چرا ایام نوروز را برای ایرانگردی انتخاب کنید؟ ایام نوروز به واقع بدترین زمان برای سفرهای جاده ای در داخل کشور محسوب می شود و علت آن هم ترافیک و شلوغی وحشتناکی است که بر اثر حجم زیاد سفرهای نوروزی اتفاق می افتد،
درباره این سایت