صدا کن مرا
صدای تو خوب است.
صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است
که در انتهای صمیمیت حزن میروید.
در ابعاد این عصر خاموش
من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنهاترم.
بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است.
و تنهایی من شبیخون حجم تو را پیشبینی نمیکرد.
و خاصیت عشق این است.
کسی نیست،
بیا زندگی را بدزدیم، آن وقت
میان دو دیدار قسمت کنیم.
بیا با هم از حالت سنگ چیزی بفهمیم.
بیا زودتر چیزها را ببینیم.
ببین، عقربکهای فواره در صفحه ساعت حوض
زمان
«بسم الله الرحمن الرحیم»
این پست هیچ ارتباطی به جنابِ سعدی، حافظ، مولانا، فردوسی، نیما، سهراب و ... نداره!
بلکه در موردِ تدبر سورهی شُعرا هستش...
سورهی شعرا در موردِ پیامبران و قومِ هر پیامبری ایراد شده و توضیح میده که هر قوم چه خصلت و خویی داشتن و چه بلایی سرشون اومده!
سورهی شعرا رو به علت طولانی بودنش نمیشه اینجا نوشت...
و فقط به موضوعِ هر سیاق اشاره میکنم:
سیاق اول: ( آیه ۱ تا ۹ )
سیاق اول به پیامبر اشاره میکند که میخواهد جانش را از شدت
همیشه فهمیدن گزاره" در حال زندگی کن" برام سخت بود، واقعا "حال" رو چطور بدون عواقب بعدش باید دریابیم؟اگه تو عمرم به لحظهای برسم که از خیلی قبلترش نابترین تصورم بوده باشه، اما بازم به شخصه نمیتونم نهایت استفاده رو ازش ببرم.گرچه در ادبیات به کرّات اومده که به بَعد اعتباری نیست؛ حال رو دریاب
نمونههاش در غزلیات حافظ:
♧غنیمت دان و مِی خور در گلستانکه گل تا هفتهی دیگر نباشد♧
♧وقت را غنیمت دان آن قدر که بتوانیحاصل از حیات ای جان این دم
همیشه فهمیدن گزاره" در حال زندگی کن" برام سخت بود، واقعا "حال" رو چطور بدون عواقب بعدش باید دریابیم؟اگه تو عمرم به لحظهای برسم که از خیلی قبلترش نابترین تصورم بوده باشه، اما بازم به شخصه نمیتونم نهایت استفاده رو ازش ببرم.گرچه در ادبیات به کرّات اومده که به بَعد اعتباری نیست؛ حال رو دریاب
نمونههاش در غزلیات حافظ:
♧غنیمت دان و مِی خور در گلستانکه گل تا هفتهی دیگر نباشد♧
♧وقت را غنیمت دان آن قدر که بتوانیحاصل از حیات ای جان این دم
همیشه فهمیدن گزاره" در حال زندگی کن" برام سخت بود، واقعا "حال" رو چطور بدون عواقب بعدش باید دریابیم؟اگه تو عمرم به لحظهای برسم که از خیلی قبلترش نابترین تصورم بوده باشه، اما بازم به شخصه نمیتونم نهایت استفاده رو ازش ببرم.گرچه در ادبیات به کرّات اومده که به بَعد اعتباری نیست؛ حال رو دریاب
نمونههاش در غزلیات حافظ:
♧غنیمت دان و مِی خور در گلستانکه گل تا هفتهی دیگر نباشد♧
♧وقت را غنیمت دان آن قدر که بتوانیحاصل از حیات ای جان این دم
درباره این سایت